Monday, October 31, 2011

جماعت خواب، مردم خواب زده...


در مملکتی زندگی میکنیم که پدری سه دخترش را با گلوله جلوی دوربین میکشد.
در مملکتی زندگی میکنیم که فوتبالیست هایش جلوی دوربین باهم ور میروند.
و در مملکتی زندگی میکنیم که خبر دوم همه را به وامصیبتا وا میدارد و خبر اول در این هیاهوی (مثلا) ستارگانمان گم میشود
.به شما خوش آمد میگویم، اینجا جهان سوم است...
 پ ن:
از این دست مثالها زیاد است. کمپین هاو اعتراضات شدیدی برای حذف فلان کس از آکادمی گوگوش به راه میفتد.شوشول فرنود داغترین بحث روز میشود . پَ نَ پَ در خواب هم رهایمان نمیکند. اما کوچکترین اعتراضی به حداقل حقوق مدنی خود نداریم. یاد مفتش در هزار دستان میفتم: "جماعت خواب، مردم خواب زده..." بلی. ما جهان سوم هستیم.جهان سوم بودیم و افسوس که جهان سوم هم خواهیم ماند...

Tuesday, October 18, 2011

سادومازوخیست فیسبوکی

اپیدمی جدید فیسبوک شیر کردن عکسای چندش آور و آزاردهندست. حالا این میخواد پای رو به اضمحلال یه کراکی باشه یا ریه پکیده ی یه سیگاری یا یه بچه در حال مرگ آفریقایی یا یه مادر در حال دفن فرزندش. رقابت سختی هم هست که هرچه عکس تهوع آورتر باشد غرورآفرین تر است. فکر نمیکنم دیدن این ریه ها و بدنهای پوسیده تاثیری تو ترک کسی داشته باشه و فکر هم نمیکنم هیچ سازمانی بیکار باشی و بیاد پست های فارسی مارو تو فیسبوک بشمره و نفری پنج یورو به سومالی بده. پس از ترویج این حجم تهوع و چندش دست بردارید و لذت های مازوخیستی خود را عیان نفرمایید.

Sunday, October 16, 2011

نمایشگاه رسانه های دیجیتال....


نمایشگاه رسانه های دیجیتال:
یارو یه سایت فارسی ساخته کپی توییتر. بعد میگه:
"محدودیت کاراکتر ما هزار کاراکتره، اما توییتر سیصد کاراکتر.پس هیچ شباهتی به هم نداریم و نخواهیم داشت"
یعنی ها واقعا کشته مرده ی ابداع و نوآوری غیوردلاورانمونم...

Thursday, October 13, 2011

من و تلویزیونم...

دیشب فهمیدم نه تنها تلویزیونم از پشت میزم، تختم و رو مبلم معلومه، بلکه حتی از تو دستشویی هم دیده میشه. اشک تو چشم حلقه زد وقتی این کشفو کردم. نمیدونین چه کیفی میده تو توالت آدم تلویزیون ببینه..

Saturday, October 8, 2011

in a relationship...

in a relationship
 ظاهرا این گزینه تو فیسبوک معنی های مختلف داره....
تو فرهنگ اروپایی دو نفر وقتی باهم دوست میشن میرن تو این حالت...حالا امکان داره ده سال بعدش هم با هم ادامه بدن و امکان هم داره یه ماه بعد جدا شن و این اِ ریلیشن شیپ با یکی دیگه شن...
اما ظاهرا تو فرهنگ ایرونی این قضیه زمین تا آسمون فرق میکنه...یه ساله باهم دوستن، هر شب هم باهم میخوابن، بعد بعده مدتها یهو میرن تو این حالت...این یعنی اینکه ایهاالناس میخوایم دیگه انکحت رو بخونیم و ازدواج کنیم...
 (همه اینا رو از استاتوس دو تا از دوربریام که رفتن تو این حالت و کامنتای زیرش فهمیدم)
پ.ن: یه حالت استثنا داره...اونم اینه که یه دختر یا پسر ایروونی با یه اروپایی دوست شه...روز دوم میره تو این فازه جدید...تو این حالت تمام ملاحظات اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی و حتی شانسهای دیگه از یاد میره...

Saturday, October 1, 2011

سیاوش قمیشی و الگو برداری از سیره ائمه...

در برنامه پارازیت اتفاق افتاد:
از سیاوش قمیشی میپرسه: آیا فلان کَس پسر شما هست یا نه؟
سیاوش قمیشی: نمیدونم...تحقیق کردم به نتیجه نرسدیم...
اونوقت این یعنی چی اونوقت؟

Sunday, September 25, 2011

سکانس یک:
"تابحال با یخچالم اینقدر احساس نزدیکی و صمیمیت نکرده بودم"
در حال تمیز کردن عمیق ترین حفره های یخچالم...
 
 سکانس دو:
"پدسگ بیا بیرون..."
در حال کندن یکی از قفسه های ثابت یخچالم...
 
سکانس سه:"اِ...این چرا یه تیکش کمه؟"
در حالیکه یکی از قفسه های یخچالم را گم کردم...
 

Saturday, September 17, 2011

سرگشتگی

دیروز با یه دوستم تو یه گوشه ی دنیا تلفنی حرف میزدم.داره دکترا میخونه.پرسدیم خواهرت داره چیکار میکنه.(هنر میخونه خواهرش) گفت دنبال یه جاس که پذیرش بگیره...میخواد درسشو ول کنه.میگه دانشگاه اینجا به درد نمیخوره.نمیدونه کجا میخواد بره. نمیدونه چیکار میخواد بکنه...
گفتم که هممون نمیدونیم چیکار میخوایم بکنیم...هممون سرگشته ایم. هممون پشت و پا زدیم به همه چیز و همه کس و همه چیزمونو ول کردیم هر کدوم رفتیم یه ور دنیا...هممون داریم دنبال یه سوراخ میگردیم و همموم نمیدونیم که فردامونو چیکار میخوایم بکنیم...دیگه ادامه ندادم...
هردومون بغض داشتیم.یه خدافظی کردیم و تق...تلفنو قطع کردیم...

Sunday, August 28, 2011

PMC نماز جماعت در

"بهروز اماني ـ تهيه‌كننده ـ در گفت‌وگو با ايسنا، گفت: بر اساس ارزيابي‌هاي انجام شده به نظر مي‌رسد نمازهاي فعلي كمي تكراري،‌ قديمي و كسل‌كننده شده‌اند؛ به همين خاطر شوراي عالي معارف سيما از گروه ما درخواست كرده تا يك بازنگري در اين حوزه انجام دهيم.وي افزود: پيشنهاداتي از سوي ما به شوراي عالي معارف سيما داده شد و در نهايت قرار شد كه تعدادي نماز جماعت با ساختار كليپ توليد شود. ساخت ۱۵ نماز جماعت به من سفارش داده شده است كه در حال انجام كارهاي مقدماتي هستيم."


فقط فکر کنین که تصمیم بگیرن نماز جماعت با ساختار کلیپ درست کنن...وسط نماز هی جامپ کات میزنن و طول کل نماز میشه 30 ثانیه. میتونن یه پرده آبی هم اون پشت نصب کنن و کروماکی بگیرن و اخر سر گل و بلبل بندازن اون پشت. بعد اگه دو سه تا دختر هم اون پشت وایستن و برقصن که دیگه کامله...قول میدم میره تو تاپ تِن...
بقیه خبر هم جالبه و پتانسیل زیادی برای طنز داره...

" امام جماعتي كه انتخاب مي‌شود بايد شرايطي كه رسانه مي‌طلبد را داشته باشد؛ به عنوان مثال بايد معتبر‌، خوش چهره و خوش صدا باشد.وي توضيح داد: استقبال عمومي مردم از نماز جماعت و حتي چهره‌هايي كه مقابل دوربين قرار مي‌گيرند بايد مورد دقت و توجه قرار مي‌گيرد."

Monday, August 15, 2011

شاید این جمعه بیاید، شاید...


نمیدونم تا الان چند نفر تو ایران و جاهای دیگه به اسم امام زمان ظهور کردن، اما حداقل باید 100 200 تایی باشن.داشتم فکر میکردم حالا اگه بر فرض مهدی هم وجود داشته باشه خیلی بعید نیست لابلای همینا الان تو زندان باشه. یا اینکه شاید هم وقتی چندوقته دیگه بیاد، به جرم ادعای دروغین بگیرن اعدامش کنن. اونوقت یه مشت بدبخت باید دو سه هزار سال دیگه بشینن که شاید این جمعه بیاید شاید...
البته اگه من جا مهدی بودم، دوشنبه میومدم که هم سورپرایز باشه هم حالِ همرو بگیرم.

Friday, August 5, 2011

روزه داران واقعی، روزه داران مجازی و جنبش سبز

 
به تازگی در فیسبوک نظرسنجی منتشر شده است که سوال آن چنین است:
"آیا روزه میگیرید؟ یه نظرسنجیه، مودب باشید!"
77000 نفر در این نظر سنجی شرکت کرده اند و نزدیک به 50% آنان اعلام کرده اند در این ماه روزه میگیرند.
یک. میتوان اکثر کاربران فیسبوک را نسل جوان و در مرحله ی بعد دانشجو فرض کرد. کاربران این شبکه اجتماعی به اینترنت دسترسی دارند و به خیلی از مسائل و اخبار آگاه تر هستند. معتقدم اگر این نظر سنجی را به فضای واقعی بسط دهیم آمار متفاوت تر از این خواهد شد.برای مثال اگر یک نظرسنجی در سطح کشور و در تمام شهرستان ها و روستاها برگزار شود امار روزه داران بسیار بیشتر از 50% خواهد شد.
دو. تعداد زیادی از کسانی که جواب مثبت به این نظرسنجی داده اند را نمیتوان افراد مذهبی یا معتقد نامید. حتما خیلی ها را میشناسید که 11 ماه سال تمام به اصطلاح مکروهات و حرامات را انجام میدهند و در این یک ماه (حالا به اقتضای جو، یا عادت یا محکم کاری) به ناگه رنگ عوض میکنند.

نتیجه یک. چگونه انتظار دموکراسی داریم، در جامعه ای که هنوز بعد از سالها، بیش از 50% آن جامعه در سنت ها و تفکرات خود غرق هستند و دست و پا میزنند. ما ادعا داریم که ایران لایق دموکراسی است و میتوانیم مانند یک کشور اروپایی، بانوی ازادی را در آغوش بکشیم. آیا تفکرات ما گنجایش این مطلب را دارد. آیا میتوانیم جامعه ی ایرانی را با یک جامعه ی اروپایی یکسان بدانیم. آیا میتوانیم تفکر جهان سومی داشته باشیم و برای خود حقوق یک جهان اولی را قائل باشیم.

نتیجه دو. این قسمت کمی ترسناک تر است. من با طبقه ی مذهبی و معتقد جامعه کاری ندارم. چرا که اصلا حضور و وجود آنها لازمه ی پویایی جامعه است. اما آن درصدی از جامعه که هیچ تفکر ثابتی ندارد خطرناک ترین گروه جامعه است. آن درصدی که غوغای دموکراسی خواهی اش گوش را پاره میکند و شاید خدا و پیامبری هم نداشته باشد و آزادی را حق خود میداند و در این یک ماه ناگهان تبدیل به موجود دیگری میشود. به نظر من انسانی که عقیده دارد (حالا به هر چیزی.چه آنکه به اسلام عقیده دارد چه آنکه به بی خدایی) و بر عقیده ی خود استوار است، بسیار بسیار قابل احترام تر است از کسی که خودش هم نمیداند چه میخواهد و به چه باور دارد. نمیدانم اونهایی که 11 ماه هر کاری که دوست دارند میکنند و در این یک ماه از هزاران زاهد، زاهد تر میشوند چه دلیلی برای این کارشان دارند. تحت تاثیر پروپاگاندای حکومت قرار میگیرند، یا یک جو کلی حاکم بر جامعه جوگیرشان میکنند یا اینکه یه محکم کاریه که حالا اگه بعدا خبری هم بود، یه سودی ببرند.

نتیجه کلی. به طور کلی معتقدم تا روزی که شرایط حاکم بر جامعه چنین است (وجود هردو گروه یک و دو)  دموکراسی طلبی خواسته ای بی معنی و پوچ است. چرا که به فرض تغییر شرایط، چونان موج بازانی ماهر، با اولین موج به سمتی میرویم که هزاران کیلومتر با آنچه که میپنداشتیم فاصله دارد.

Thursday, August 4, 2011

هذیان فردی

در خانه قدیمیمان، برای مادرم تعریف میکنم که اسم یکی از خواننده های گروه "آبا"،" بی یورن" است. سوسکی قوی هیکل بر روی ماشین لباسشویی در حال تخم گذاری است و مادرم با نگرانی میگوید مبادا تاریخ تولد خواننده با خمینی در یک روز باشد. و پدرم با خونسردی سوسک را نظاره می کند.

ماه رمضون...

تو این ماه مبارک میخوام یه بیزینس خوب راه بندازم.پا میشم یه سفر میرم قطب، این سوئدی های توی قطب رو مسلمون میکنم.
بعد از اینایی که حوصله روزه گرفتن تو تابستونو ندارن، پول میگیرم برا روزه های قضاشون، میدم این اسکیموها تو زمستون روزه بگیرن. یارو قبل اذون صبح صبحونشو میخوره، یه ساعت بعد هم که بخواد قهوه و کیکشو بخوره اذون مغربو گفتن.
هم اجر دنیوی داره هم اخروی...

جنگ فیسبوکی یا فیسبوک در جنگ

داشتم فکر میکردم اگه یه روز جنگ شد، رو پلاک سربازا جای اسم و نام پدر و اینا، آدرس پروفایل فیسبوکشونو بزنن.اینطوری هم بهتره، هم مطمئن تر هم راحتتر میشه به فک و فامیلشون خبر داد...

قعط Vs. قطع

دقت کردین میگیم قعط اما مینویسیم قطع؟
مثلا نمیگیم اینترنتم قطعه، میگیم اینترنتم قعطه...
برام جالب بود...همینجوری...