Friday, August 5, 2011

روزه داران واقعی، روزه داران مجازی و جنبش سبز

 
به تازگی در فیسبوک نظرسنجی منتشر شده است که سوال آن چنین است:
"آیا روزه میگیرید؟ یه نظرسنجیه، مودب باشید!"
77000 نفر در این نظر سنجی شرکت کرده اند و نزدیک به 50% آنان اعلام کرده اند در این ماه روزه میگیرند.
یک. میتوان اکثر کاربران فیسبوک را نسل جوان و در مرحله ی بعد دانشجو فرض کرد. کاربران این شبکه اجتماعی به اینترنت دسترسی دارند و به خیلی از مسائل و اخبار آگاه تر هستند. معتقدم اگر این نظر سنجی را به فضای واقعی بسط دهیم آمار متفاوت تر از این خواهد شد.برای مثال اگر یک نظرسنجی در سطح کشور و در تمام شهرستان ها و روستاها برگزار شود امار روزه داران بسیار بیشتر از 50% خواهد شد.
دو. تعداد زیادی از کسانی که جواب مثبت به این نظرسنجی داده اند را نمیتوان افراد مذهبی یا معتقد نامید. حتما خیلی ها را میشناسید که 11 ماه سال تمام به اصطلاح مکروهات و حرامات را انجام میدهند و در این یک ماه (حالا به اقتضای جو، یا عادت یا محکم کاری) به ناگه رنگ عوض میکنند.

نتیجه یک. چگونه انتظار دموکراسی داریم، در جامعه ای که هنوز بعد از سالها، بیش از 50% آن جامعه در سنت ها و تفکرات خود غرق هستند و دست و پا میزنند. ما ادعا داریم که ایران لایق دموکراسی است و میتوانیم مانند یک کشور اروپایی، بانوی ازادی را در آغوش بکشیم. آیا تفکرات ما گنجایش این مطلب را دارد. آیا میتوانیم جامعه ی ایرانی را با یک جامعه ی اروپایی یکسان بدانیم. آیا میتوانیم تفکر جهان سومی داشته باشیم و برای خود حقوق یک جهان اولی را قائل باشیم.

نتیجه دو. این قسمت کمی ترسناک تر است. من با طبقه ی مذهبی و معتقد جامعه کاری ندارم. چرا که اصلا حضور و وجود آنها لازمه ی پویایی جامعه است. اما آن درصدی از جامعه که هیچ تفکر ثابتی ندارد خطرناک ترین گروه جامعه است. آن درصدی که غوغای دموکراسی خواهی اش گوش را پاره میکند و شاید خدا و پیامبری هم نداشته باشد و آزادی را حق خود میداند و در این یک ماه ناگهان تبدیل به موجود دیگری میشود. به نظر من انسانی که عقیده دارد (حالا به هر چیزی.چه آنکه به اسلام عقیده دارد چه آنکه به بی خدایی) و بر عقیده ی خود استوار است، بسیار بسیار قابل احترام تر است از کسی که خودش هم نمیداند چه میخواهد و به چه باور دارد. نمیدانم اونهایی که 11 ماه هر کاری که دوست دارند میکنند و در این یک ماه از هزاران زاهد، زاهد تر میشوند چه دلیلی برای این کارشان دارند. تحت تاثیر پروپاگاندای حکومت قرار میگیرند، یا یک جو کلی حاکم بر جامعه جوگیرشان میکنند یا اینکه یه محکم کاریه که حالا اگه بعدا خبری هم بود، یه سودی ببرند.

نتیجه کلی. به طور کلی معتقدم تا روزی که شرایط حاکم بر جامعه چنین است (وجود هردو گروه یک و دو)  دموکراسی طلبی خواسته ای بی معنی و پوچ است. چرا که به فرض تغییر شرایط، چونان موج بازانی ماهر، با اولین موج به سمتی میرویم که هزاران کیلومتر با آنچه که میپنداشتیم فاصله دارد.

No comments:

Post a Comment